صفحه اصلی تماس با ما عناوین مطالب پروفایل طراح قالب | ||
|
باباجون ... دلتنگتم... این کلمات بی معنی نمیتومیخوام؟ بیان کنن... هرچی فکر میکنم نمیدونم چی بگم که درد دلم آروم بشه... بغض گلومو فشار میده... خسته ام... باباجون خسته ام ... نباید خبری ازم بگیری؟ این نامردی نیست... بابا این آخر نامردیه... این رسمشه .. رفتی و بیخیال ما شدی... میدونی داره چی میگذره بهمون؟ دیگه چهره ی قشنگت داره فراموشم میشه ولی انقد زل میزنم به عکسات که زندگیم فراموشم میشه... تو زندگیم بودی که رفتی... چرا رفتی بابا... دلتنگتم... بابا بیا پیشم که ببینمت... چقدر بی پدری سخته ... نمیتونم فکرشم بکنم یه لحظه که حاجی بابای من رفت ... تو تکیه گاهم بودی بابا... بابا پشتم خالیه ... خسته شدم بس که منت این و اونو کشیدم... تو وجودت گوهر بود که قدرتو ندونستم... بابا بیا... این بار اگه بیای به خدا قسم قول میدم هرچی بگی بگم چشم.... بگی بمیر میمیرم.. من میمیرم ولی تو بمون و ابوالفضلو داماد کن... ابوالفضلو داماد کن و به آرزوت برس... بابا خسته شدم بس که صدات زدم و به خوابم نیومدی... دیگه خسته شدم از دنیا... نگاهتو میخوام... دستای کبودتو میخوام.. دستایی که پوستش مشخص نبود بس ک آمپول زده شد ... بابا بیا ... میدونم اگه برگردی همه جونشونو میدن واست... بابا .... بابا حداقل جواب دخترتو بده... تو نمیدونی دخترا بابایین... بابا ... زندگی من ... باباجونم خسته شدم بس ک همه خواستن دلداریم بدن ... من تورو میخوام اینو ب چه زبونی بگم که من بابامو میخوام؟
نظرات شما عزیزان: برچسبها: |
|
[ طراحي : بيرق عشق ] |